دو کشف شگفتانگیز درباره نحوه تفکر ما
آیا فکر کردن به یک زبان خارجی میتواند به انتخابهای منطقیتر منجر شود؟
خودتان را در یک کازینو در لاسوگاس تصور کنید. در بازیای به نام «برد بزرگ» شرکت میکنید. بازیکن باید 100 دلار شرط ببندد و یک دستگاه مکانیکی سکهای را پرتاب میکند. اگر شیر بیاید، بازیکن 100 دلار را از دست میدهد، ولی اگر خط بیاید، 250 دلار میبرد. آیا این شرط را قبول میکنید؟
برای اقتصاددانان و قماربازان حرفهای، پاسخ واضح است: شرط را بپذیرید! هرچه بیشتر شرط ببندید، بهتر است، تا زمانی که کازینو بازی را متوقف کند. اما برای بسیاری از مردم، این انتخاب آسان نیست. از دست دادن 100 دلار حس بدی دارد، حتی اگر برنده شدن 150 دلار بیشتر از این مقدار خوشایند باشد.
این پدیده به نام «اجتناب از زیان کوتاهمدت» شناخته میشود. در مواجهه با انتخابی که یکی از گزینهها شامل ریسک است، بسیاری از مردم فرصت کسب سود را نادیده میگیرند، زیرا ترس از از دست دادن شدیدتر از لذت برنده شدن است. دانیل کانمن، برنده جایزه نوبل، این موضوع را اینگونه توضیح میدهد: زیانها تأثیری بزرگتر از سودها دارند.
در سال 2012، «بواز کیسار» و همکارانش نتایج آزمایشی را منتشر کردند که نشان میداد فکر کردن به زبان خارجی میتواند بر این پدیده تأثیر بگذارد. 54 داوطلب در نسخهای کوچکتر از بازی «برد بزرگ» شرکت کردند. آنها به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: یکی بازی را به زبان مادری خود (انگلیسی) انجام میداد و دیگری به زبان خارجی (اسپانیایی).
در هر دور از بازی، شرکتکنندگان میتوانستند یک دلار نگه دارند یا آن را شرط ببندند. اگر شرط را میبردند، 1.5 دلار اضافی دریافت میکردند. افرادی که بازی را به زبان مادری خود انجام میدادند، شرطبندی را در 54 درصد موارد پذیرفتند، در حالی که افرادی که به زبان خارجی بازی کردند، 71 درصد مواقع شرط را پذیرفتند.
کیسار و همکارانش این یافتهها را با فاصلهگیری احساسی توضیح میدهند. فکر کردن به یک زبان خارجی کمتر شهودی و احساسی است و باعث میشود افراد تصمیمگیریهای منطقیتری داشته باشند.
آیا تفاوتهای فرهنگی بر توانایی دیدگاهگیری تأثیر دارند؟
توانایی شما برای قرار دادن خود در جای دیگران و دیدن دنیا از دیدگاه آنها چقدر آسان است؟ آیا اگر در فرهنگ دیگری بزرگ شده بودید، این توانایی متفاوت بود؟
در سال 2007، شالی وو و بواز کیسار از جفتهای چینی و آمریکایی دعوت کردند تا در یک بازی ارتباطی که نیازمند دیدگاهگیری بود، شرکت کنند. یکی از شرکتکنندگان (راهنما) جدولی را میدید که در آن هفت شیء قابل مشاهده بود، در حالی که شرکتکننده دیگر (بازی کننده) همان جدول را از طرف مقابل میدید، ولی دو شیء پشت پنلهای تاریک مخفی بودند.
راهنما باید به بازی کننده میگفت که «بلوک چوبی را یک خانه به بالا حرکت بده.» اگر بازیگر میتوانست به راحتی دیدگاه راهنما را درک کند، به سرعت بلوک صحیح را حرکت میداد. اما اگر دیدگاهگیری ضعیفی داشت، دچار سردرگمی میشد و بلوک اشتباه را حرکت میداد.
شرکتکنندگان چینی عملکرد بهتری داشتند و کمتر اشتباه میکردند. اما شرکتکنندگان آمریکایی اغلب بلوک اشتباهی را حرکت میدادند. محققان این موضوع را به تفاوتهای فرهنگی نسبت میدهند. در فرهنگهای آسیایی وابسته به جمع، خود فرد در ارتباط با دیگران تعریف میشود، بنابراین درک دیدگاه دیگران ضروری است. اما آمریکاییها که بیشتر به استقلال و خودمختاری آموزش دیدهاند، در این زمینه بیشتر مشکل داشتند.
پاسخها