چرا میلیونها نفر برنامه هایی مثل جزیره عشق و یا عشق ابدی را تماشا می کنند؟ (بخش دوم)
روانشناسی جزیره عشق
چرا FOMO (ترس از جا ماندن)، هیاهوی شبکههای اجتماعی و بدنهای «بیعیب و نقص» میلیونها نفر را جذب جزیره های عشق می کند؟
جاذبه و گناه؛ ایدهآلهای زیبایی غیرواقعی
وقتی وارد ویلای جزیره عشق میشوید، یک موضوع کاملا واضح است: ظاهر شرکتکنندگان تقریباً بالاتر از نرم جامعه است. هر یک از شرکتکنندگان با لباس شنای خود قدم میزنند و شکمهای برجسته، پاهای خوش فرم و پوست درخشان خود را به نمایش میگذارند – بدون هیچ ترک پوستی یا مویی نامرتب. در واقع، جزیره عشق تنها افرادی را انتخاب میکند که با تعریف بسیار محدودی از زیبایی همخوانی دارند. همانطور که پروفسور هدر ویدوز اشاره میکند، همه آنها با «استاندارد غالب جهانی زیبایی» مطابقت دارند: همه لاغر (با انحنای اندک)، ورزیده و جوان هستند. بسیاری از شرکتکنندگان بهوضوح وقت و هزینه زیادی صرف ظاهر خود کردهاند. جراحی زیبایی نیز رایج است، چه بوتاکس پیشگیرانه و چه رژیمهای سخت و تمرینات طاقتفرسا در باشگاه برای رسیدن به آن اندامهای ورزیده نیز معمول است.
پیام ضمنی برای بینندگان هم وسوسهانگیز و هم آسیبزننده است: تنها اگر بدنی کامل داشته باشید، میتوانید موفق شوید، مورد عشق قرار بگیرید و ارزشمند باشید. برنامه اساساً داشتن «بدن بهتر» را معادل «بهتر بودن» میداند و تلویحاً نشان میدهد که رسیدن به آن کمال هم ضروری و هم دستیافتنی است، اگر فقط به اندازه کافی تلاش کنید یا پول خرج کنید. جای تعجب نیست که بسیاری از تماشاگران، که شببهشب با این تصاویر بمباران میشوند، احساس ناکافی بودن پیدا کنند. در فصل ۲۰۱۸، شبکههای اجتماعی پر شد از طرفدارانی که از احساسات منفی خود درباره برنامه شکایت میکردند؛ احساساتی مانند «ناامن بودن»، «چاق بودن»، «زشت بودن» و «عدم اعتماد به نفس». اینها احساساتی سطحی نیستند؛ بلکه احساسات شرم و شکست هستند که عمیقاً بر تصویر ذهنی فرد از خود تأثیر میگذارند.
تحقیقات این موضوع را تأیید میکنند: در یک نظرسنجی بنیاد سلامت روان بریتانیا[1]، نزدیک به یک چهارم جوانان اعلام کردند که برنامه های واقعیتمحور مانند جزیره عشق باعث نگرانی آنها درباره تصویر بدنیشان میشود. با بمباران تماشاگران با استانداردهای زیبایی تقریباً دستنیافتنی، برنامه میتواند احساس گسترده و همه گیری از اضطراب بدنی ایجاد کند. بسیاری از طرفداران گزارش دادهاند که میل شدیدی به «کار روی بدن خود» پیدا میکنند. در موارد شدید برخی از شرکتکنندگان مشتاق، برای داشتن شانس ورود به برنامه، تحت عملهای جراحی پرهزینه قرار گرفتهاند. افسانه زیبایی که این برنامه ترویج میدهد، آسیب زننده است: این برنامه تغییرات شدید بدنی را عادی سازی میکند و فرهنگی از خودانتقادی بیرحمانه ایجاد میکند، جایی که هر چیزی کمتر از جذابیت مدلهای اینستاگرامی، بهعنوان یک شکست شخصی شرمآور تلقی میشود.
هزینه انسانی: سلامت شرکتکنندگان و اخلاق تولید
زندگی در ویلای جزیره عشق ممکن است شبیه تعطیلات دائم به نظر برسد، اما پشت صحنه، فشار روانی بالایی وجود دارد. شرکتکنندگان هفتهها از دنیای بیرون جدا میشوند، تحت نظارت مداوم دوربینها قرار دارند و در چالشها و تغییرات روابط عاشقانه شرکت میکنند که احساسات واقعی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. این محیط بهطور عمد برای ایجاد درام طراحی شده، اما غیرطبیعی و شدید است. هر دوستی و رابطه عاشقانه عامدانه تحت تأثیر رأی عمومی و خواست تهیهکنندگان قرار دارد؛ میلیونها نفر هر اشتباه یا لحظهای از آسیبپذیری را میبیند. جای تعجب نیست که این وضعیت فشار روانی زیادی بر بسیاری از شرکتکنندگان وارد میکند. طی چند سال، برنامه جزیره عشق بریتانیا شاهد خودکشیهای غمانگیز دو شرکتکننده سابق بلافاصله پس از حضور در برنامه و همچنین خودکشی مجری برنامه بود.
این شکستها باعث شد تا یک جستجوی ملی درباره اخلاق در برنامههای واقعیتمحور شکل بگیرد و در نهایت منجر به برگزاری یک تحقیق رسمی درباره صنعت برنامههای واقعیتمحور بریتانیا شد. هدف این تحقیق بررسی این مسئله بود که آیا شرکتهای تولید، «وظیفه مراقبت» خود نسبت به شرکتکنندگان را بهدرستی انجام میدهند یا خیر، از جمله اینکه آیا حمایت کافی از سلامت روان در طول و پس از فیلمبرداری فراهم میشود و آیا نظارت شدیدتری لازم است.
شرکتکنندگان اغلب از ناشناخته بودن نسبی به شهرت یکشبه در رسانههای زرد میرسند و تنها چند ماه بعد توسط گروه بعدی از شرکتکنندگان جایگزین میشوند. این تغییر ناگهانی شهرت و از دست دادن آن – که بهنوعی توسط ماشین شهرت بلعیده و پس زده میشوند – قطعاً هزینههای روانی به همراه دارد. از آن زمان، برنامه اقداماتی حمایتی مانند جلسات رواندرمانی و آموزش مدیریت شبکههای اجتماعی را اجرا کرده است، اما منتقدان هنوز میپرسند آیا این اقدامات کافی است یا اینکه اساساً خود برنامه از نظر روانشناختی سواستفادهگرانه است.
یک پرسش دیگر این است که چه کسانی برای شرکت در این برنامهها انتخاب میشوند؟ افراد مطلع اعتراف میکنند که برنامههای واقعیتمحور بهطور عمد افرادی با ویژگیهای شخصیتی خاص را انتخاب میکنند که بتوانند برنامهای جذاب بسازند. جزیره عشق به دنبال افراد آرام و متعادل نیست؛ بلکه به دنبال شخصیتهای برجسته، ناپایدار، رقابتی و متمایل به رفتارهای تکانشی است.
یک تحلیل نشان داد که تهیهکنندگان افرادی با کنترل تکانش ضعیف را انتخاب میکنند، زیرا احتمال بیشتری دارد که این افراد با رفتارهای انفجاری یا خطرناک خود، درام ایجاد کنند. مشکل اینجاست که همین ترکیب از رقابتپذیری بالا و کنترل تکانش پایین میتواند در بلندمدت «از نظر روانی مضر» باشد.
فکر کردن به این موضوع که ویژگیهایی که یک شرکتکننده را برای تماشا هیجانانگیز میکند، ممکن است او را در معرض مشکلات عاطفی یا روانی قرار دهد، واقعاً ترسناک است. در واقع، به نظر میرسد برخی از غمانگیزترین پیامدهای برنامه، از جمله خودکشیهای ذکرشده، با ویژگیهایی مانند تکانشگری، پرخاشگری و ناپایداری عاطفی که قالب برنامه تمایل به بزرگنمایی آن دارد، همبستگی دارند.
همچنین باید تأثیر برنامه بر روان بینندگان را در نظر گرفت. پژوهشها نشان میدهند که تماشای برنامههای واقعیتمحور پر از خشونت و خصومت کلامی میتواند افراد را پرخاشگرتر کند و رفتارهای ناسالم در روابط را عادی جلوه دهند. یک مطالعه توسط روانشناسان برایان گیبسون و همکارانش نشان داد که تماشاگرانی که برنامههای واقعیتمحور پر از پرخاشگری کلامی (مثل خیانت، دعواهای شدید، قلدری – همه شاخصههای لحظات دراماتیک جزیره عشق) را دیده بودند، پس از آن بهطور قابل توجهی پرخاشگرتر شدند، در مقایسه با کسانی که برنامههای واقعیتمحور غیرپرخاشگر یا حتی درامهای داستانی خشونتآمیز را تماشا کرده بودند.
این یافتهها نشان میدهند که درگیریها و رفتارهای منفی و مسمومی که در جزیره عشق به شیوهای جذاب و هوشمندانه نمایش داده میشوند، ممکن است بهطور ناخودآگاه بر تماشاگران تأثیر بگذارند، برخی را مستعد پرخاشگری بیشتر کنند یا باعث شوند رفتارهای ناهنجار در روابط را بهعنوان رفتارهای طبیعی بپذیرند. این موضوع با نظریه کلاسیک «کاشت[2]» در مطالعات رسانهای همخوانی دارد، که نشان میدهد تماشای طولانیمدت و مداوم برخی رسانهها (مثل تلویزیون) میتواند درک افراد از واقعیت را تغییر دهد. اگر تماشاگران باور کنند که رفتارهای بدبینانه، دعوایی و حیلهگرانهای که در جزیره عشق میبینند، نماینده رفتار عمومی مردم در روابط است، این امر میتواند تأثیر فرهنگی نگرانکنندهای داشته باشد.
جزیره عشق و درسهای عاشقانه
با وجود انتقادات، برخی معتقدند که جزیره عشق باعث میشود مردم درباره روابط صحبت کنند؛ چه جنبههای مثبت، چه جنبههای منفی و حتی زشت آن. طرفداران تنها تماشاگر منفعل وقایع مربوط به زوجها و حذفها نیستند؛ بلکه درباره اینکه چه رفتارهایی سالم و چه رفتارهایی آسیبزنندهاند، بحث و تبادل نظر میکنند. وقتی یک شرکتکننده بهطور آشکار مورد توهین قرار میگیرد یا توسط شریکش مورد دستکاری روانی قرار می گیرد، تماشاگران در خانه به صفحه تلویزیون فریاد میزنند یا نارضایتی خود را در شبکههای اجتماعی ابراز میکنند. این واکنشها میتوانند گفتوگوهای گستردهتری درباره احترام، اعتماد و برابری در روابط ایجاد کنند. در واقع، درامهای برنامه باعث شدهاند موضوعاتی مانند دستکاری روانی و سوءاستفاده عاطفی به بحثهای ملی تبدیل شوند. جزیره عشق میتواند مانند یک آینه بزرگنمایی شده عمل کند که تماشاگران را به بازاندیشی درباره ارزشها و مرزهای عاشقانه خود ترغیب میکند.
با این حال، باید پرسید: آیا جزیره عشق واقعاً میتواند معلم مناسبی برای یادگیری روابط سالم باشد؟ نظر کارشناسان احتمالاً منفی است. دنیای ویلا با واقعیت زندگی اکثر مردم فاصله زیادی دارد. این برنامه در قالب یک حباب فوقرقابتی و کنجکاوانه اجرا میشود، جایی که ظاهر برتر است و تعهد در اولویت بعدی قرار دارد و شرکتکنندگان به سرعت وارد رابطه میشوند یا از هم جدا میشوند.
گرچه هدف رسمی برنامه یافتن عشق واقعی است، اما ساختار آن؛ شامل وسوسه مداوم از ورود شرکتکنندگان جدید، فشار رأیگیری عمومی و انگیزه جایزه نقدی، اغلب روابط سطحی و حرکات حسابشده را به جای صمیمیت واقعی تشویق میکند. این برنامه در واقع نسخهای بازیوار از قرار ملاقاتهاییست که روی حالت سریع قرار گرفته است.
تعجبآور نیست که بسیاری از زوجهای جزیره عشق پس از پایان فیلمبرداری دوام نمیآورند. نرخ موفقیت واقعی روابط پایدار ناامیدکننده است و برخی گزارشها آن را کمتر از ۱۵٪ میدانند. بنابراین، هرچند شیرینیها و درگیریهای آنها برنامهای اعتیادآور میسازد، اما راهنمای چندانی برای تماشاگرانی با زندگیهای عادی و تجربیات متنوع ارائه نمیدهد. این برنامه ممکن است باعث تأمل و گفتگو شود که ارزشمند است، اما قطعاً نباید آن را بهعنوان یک کتاب راهنمای روابط تلقی کرد.
نتیجهگیری
ظهور و محبوبیت جزیره عشق، بیتردید چشمانداز سرگرمی را تغییر داده است. این برنامه نشان داد که حتی در عصر چندپلتفرمی، یک برنامه میتواند تخیل جمعی مردم را به خود جلب کرده و آنها را برای تجربهای احساسی و مشترک گرد هم بیاورد. با استفاده از مشارکت مخاطبان و بهرهگیری از شبکههای اجتماعی، این برنامه تماشاگران را به نقشآفرینان فعال تبدیل کرده و فرهنگی پیرامون خود ایجاد نمود که حتی از ساختار ساده برنامه فراتر میرود.
بررسی روانشناختی محبوبیت جزیره عشق، آرزوهای همیشگی انسان را آشکار میکند: نیاز به تعلق، ارتباط با دیگران و فرار از نگرانیهای روزمره در دنیایی آفتابی و عاشقانه (هرچقدر هم ساختگی باشد). اما همان ویژگیهایی که برنامه را جذاب میکنند، سؤالات نگرانکنندهای نیز مطرح میسازند. برنامه ایدهآلهایی از زیبایی و عشق را ارائه میدهد که تا حد زیادی متوهمانه است و میتواند به تماشاگران احساس ناکافی بودن بدهد و استانداردهای ناسالمی ایجاد کند. همچنین شرکتکنندگان جوان را در محیطی پر فشار قرار میدهد که گاه به بحرانهای روانی و حتی تراژدی منجر شده است. در نهایت، حسادت، شایعهپراکنی و سطحینگری بهعنوان بخشهای سرگرمکننده عرضه میشوند و تأثیرات بالقوهای بر رفتار و درک تماشاگران از روابط واقعی دارند.
برنامه جزیره عشق هم غیرقابل مقاومت است و هم بیمسئولیت. این برنامه مانند آینهای است که فرهنگ معاصر روابط عاشقانه را پیش روی ما میگذارد؛ بدترین گرایشهای سطحی آن را بزرگنمایی میکند و همزمان حقایق واقعی عاطفی درباره عشق، دلشکستگی و دوستی را بازتاب میدهد. این برنامه مخاطبان وفادارش را به زندگی افراد غریبه علاقهمند میکند و باعث میشود درباره آنچه در روابط خود میخواهیم (یا اصلاً نمیخواهیم) صادقانه صحبت کنیم. شاید بهترین راه لذت بردن از آن، تماشای آگاهانه باشد: از درام و لذت جمعی آن بهره ببریم، اما همزمان بدانیم که این یک سرگرمی ساختگی است. عشق واقعی یک بازی تلویزیونی نیست، خوشبختی واقعی داشتن بدنی «کامل» در ساحل نیست و زندگی واقعی با پایان تیتراژ تمام نمیشود. میراث جزیره عشق احتمالاً پیچیده خواهد بود؛ یادآوری این نکته ضروری است که تلویزیون واقعیتمحور (Reality TV) میتواند ما را به هم نزدیک کند و بر جنبههای صمیمی زندگیمان تأثیر بگذارد، هم به نفع و هم به ضرر ما.
[1] UK Mental Health Foundation survey
[2] Cultivation Theory


پاسخها