آزمایش مشهور بررسی خوش شانسی و بدشانسی

آزمایش مشهور ریچارد وایزمن درباره خوش‌شانسی و بدشانسی در چارچوب مطالعات گسترده‌ای انجام شد که هدف آن بررسی نگرش‌ها و رفتارهای افراد خوش‌شانس و بدشانس بود. یکی از جذاب‌ترین این آزمایش‌ها به شرح زیر است:

طراحی آزمایش:

1. شرکت‌کنندگان:

افراد به دو دسته تقسیم شدند: کسانی که خود را خوش‌شانس می‌دانستند و کسانی که معتقد بودند بدشانس هستند.

  1.   تکلیف شرکت کنندگان:

به هر شرکت‌کننده یک روزنامه داده شد و از او خواسته شد تعداد عکس‌های موجود در روزنامه را بشمارد.

  1. نکته کلیدی:

در یکی از صفحات روزنامه، یک آگهی بزرگ چاپ شده بود که روی آن نوشته شده بود:

دیگر نشمارید؛ این روزنامه ۴۲ عکس دارد.

نتایج آزمایش:

1.افراد خوش‌شانس:

بسیاری از افراد خوش‌شانس به سرعت آگهی را دیدند و شمارش را متوقف کردند.

آن‌ها معمولاً نگرشی باز داشتند که به آن‌ها اجازه می‌داد اطلاعات غیرمنتظره یا فرصت‌های اطرافشان را سریع‌تر تشخیص دهند.

2.افراد بدشانس:

بسیاری از افراد بدشانس این آگهی را نادیده گرفتند و به شمارش ادامه دادند.

تمرکز بیش‌ازحد آن‌ها بر وظیفه شمارش باعث شد این پیام واضح را نبینند.

تحلیل و نتیجه‌گیری:

نگرش و ذهنیت باز:

افراد خوش‌شانس معمولاً از ذهنیتی باز برخوردارند که باعث می‌شود به محیط اطراف خود بیشتر توجه کنند و فرصت‌ها را ببینند.

تمرکز محدود:

افراد بدشانس اغلب درگیر افکار منفی یا وظایف جزئی می‌شوند و همین موضوع موجب از دست دادن فرصت‌های آشکار می‌گردد.

نگرش مثبت و شانس:

وایزمن معتقد است که خوش‌شانسی لزوماً تصادفی نیست، بلکه نتیجه نگرش، رفتار و توانایی افراد در شناسایی و استفاده از فرصت‌هاست.

این آزمایش بخشی از کتاب “عامل شانس” (The Luck Factor) است که نتایج تحقیقات وایزمن را جمع‌بندی می‌کند. اگر به متن کامل این آزمایش علاقه‌مند هستید، می‌توانید به فصل‌های مربوط به آزمایش‌های میدانی این کتاب مراجعه کنید.

 

 

مقالات مرتبط

چگونه تاب آوری خود را نسبت به عدم قطعیت افزایش دهیم؟ 

موضوع مشترک در پس اکثر حالات اضطرابی، نارضایتی یا ترس از عدم قطعیت است. هرچه بیشتر با عدم قطعیت احساس ناراحتی کنید، احتمال بیشتری وجود دارد که با اضطراب دست و پنجه نرم کنید. برای بسیاری، افکار و رفتارهای اضطرابی تلاشی برای شناخت ناشناخته‌ها یا اجتناب از اقدام تا زمانی است که ناشناخته شناخته شود. این تلاش‌ها به طور غیرقابل دستیابی شما را در چرخه تکراری، اجتناب و فلج تصمیم‌گیری به دام می‌اندازند.

پاسخ‌ها