بحران پنهان افسردگی در یائسگی زودرس

یائسگی زودرس فقط یک مسئله‌ی هورمونی نیست، بلکه برای بسیاری از زنان، تجربه‌ای عمیقاً عاطفی است. یک مطالعه‌ی جدید نشان می‌دهد که تقریباً ۳۰ درصد از زنان دچار افسردگی می‌شوند و این موضوع صرفاً به از دست رفتن هورمون‌ها مربوط نیست، بلکه با تجربه‌ی سوگ، هویت فردی و میزان حمایت اجتماعی نیز ارتباط دارد.

بحران پنهان افسردگی در یائسگی زودرس

بسیاری از زنانی که با یائسگی زودرس تشخیص داده می‌شوند، با چالش‌های شدید جسمی و روانی روبه‌رو می‌شوند، اما همه به یک اندازه تحت تأثیر قرار نمی‌گیرند. یک مطالعه‌ی جدید نشان می‌دهد که تقریباً یک‌سوم زنان مبتلا به این وضعیت دچار علائم افسردگی می‌شوند و عوامل خطر کلیدی مانند سن پایین‌تر هنگام تشخیص، سوگ ناشی از ناباروری و کمبود حمایت عاطفی را مشخص می‌کند.

یائسگی زودرس به عنوان یک تشخیص دگرگون‌کننده‌ی زندگی توصیف شده است که پیامدهای جسمی، روان‌شناختی و اجتماعی عمیقی دارد. زنان مبتلا نه تنها اثرات کمبود استروژن را تجربه می‌کنند، بلکه با از دست رفتن پیش‌بینی‌نشده‌ی عملکرد باروری نیز مواجه می‌شوند. با این حال، برخی زنان نسبت به دیگران آسیب‌پذیری بیشتری در برابر این تغییرات دارند. یک مطالعه‌ی جدید به بررسی دلایل این تفاوت‌ها پرداخته است. نتایج آن در ۱۶ ژوئیه در نشریه Menopause، مجله‌ی انجمن یائسگی، منتشر شد.

یائسگی زودرس که از نظر پزشکی به نام نارسایی زودرس یا اولیه‌ی تخمدان (Premature/Primary Ovarian Insufficiency – POI) شناخته می‌شود، وضعیتی است که در آن تخمدان‌ها پیش از ۴۰ سالگی عملکرد طبیعی خود را متوقف می‌کنند. این وضعیت با افزایش خطر ابتلا به افسردگی و اضطراب در طول زندگی همراه است. یک متاآنالیز اخیر نشان داد که نسبت شانس (Odds Ratio) افسردگی در زنان مبتلا به POI در مقایسه با زنانی که این وضعیت را ندارند،برابر ۳٫۳ و برای اضطراب ۴٫۹ است. این افزایش ریسک قابل درک است، زیرا زنان هم‌زمان با تجربه‌ی ناباروری و بار اضافی ناشی از کمبود استروژن مانند گرگرفتگی، خشکی واژن، کاهش تراکم مواد معدنی استخوان و افزایش خطر بیماری‌های قلبی‌عروقی مواجه می‌شوند. برای برخی زنان، ناباروری به معنای تغییر اهداف زندگی، از دست دادن حس کنترل و اختلال در نقش‌های اجتماعی است.

با این حال، همه‌ی زنان با یک تشخیص مشابه، افسردگی را تجربه نمی‌کنند یا به یک اندازه تحت تأثیر قرار نمی‌گیرند. در این مطالعه‌ی جدید، پژوهشگران داده‌های حدود ۳۵۰ زن مبتلا به POI را گردآوری کردند تا عوامل خاصی را که احتمال بروز علائم افسردگی را افزایش می‌دهد شناسایی کنند. نخستین یافته‌ی آنان شیوع بالای افسردگی در میان شرکت‌کنندگان بود: تقریباً یک‌سوم (۲۹٫۹٪) از زنان مبتلا به POI علائم افسردگی داشتند.

علاوه بر این، پژوهشگران دریافتند که سن پایین‌تر در زمان تشخیص POI، شدت علائم یائسگی، سوگ مرتبط با ناباروری و کمبود حمایت عاطفی از عوامل خطر افسردگی هستند. هیچ تفاوت معناداری در علائم افسردگی بین زنانی که از درمان ترکیبی استروژن-پروژستین استفاده می‌کردند و آن‌هایی که هورمون‌درمانی دریافت نمی‌کردند مشاهده نشد، که بر نقش عوامل روان-اجتماعی تأکید دارد. نکته‌ی جالب این بود که وجود علت ژنتیکی برای POI با سطح پایین‌تر علائم افسردگی همراه بود. یکی دیگر از یافته‌های غیرمنتظره این بود که اگرچه شدت بالاتر علائم یائسگی به طور مستقل با علائم افسردگی مرتبط بود، اما گرگرفتگی (به‌ویژه تعریق شبانه) با افسردگی مرتبط نبود.

این نخستین مطالعه‌ی بزرگ‌مقیاس شناخته‌شده است که متغیرهای خاص مرتبط با علائم افسردگی در زنان مبتلا به POI را بررسی می‌کند. پژوهشگران بر این باورند که نتایج مطالعه اهمیت مراقبت جامع، شامل ابعاد جسمی و روان‌شناختی یائسگی در سنین پایین را برجسته می‌کند.

نتایج این پیمایش در مقاله‌ای با عنوان:
“Depressive symptoms in women with premature ovarian insufficiency (POI): a cross-sectional observational study” منتشر شده است.

دکتر مونیکا کریسمس، معاون مدیر پزشکی انجمن یائسگی، می‌گوید:
«شیوع بالای علائم افسردگی در مبتلایان به POI اهمیت غربالگری روتین در این جمعیت آسیب‌پذیر را نشان می‌دهد. اگرچه هورمون‌درمانی به عنوان استاندارد مراقبتی برای مدیریت برخی علائم مرتبط با یائسگی و مراقبت پیشگیرانه در POI شناخته می‌شود، اما درمان خط اول برای اختلالات خلقی نیست. این موضوع در مطالعه‌ی حاضر نیز آشکار شد، چرا که تفاوتی در علائم افسردگی بین کسانی که هورمون مصرف می‌کردند و آن‌هایی که از هورمون‌درمانی استفاده نمی‌کردند، مشاهده نشد. پرداختن به نگرانی‌های سلامت رفتاری با مداخلات مبتنی بر شواهد باید بخشی از هر برنامه‌ی جامع مراقبتی در POI باشد.»

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها