راهبردهای درمانی در عبور از حد و مرزهای رابطه در درمان
مدیریت سوءرفتار جنسی از سوی درمانگر امری پیچیده است. در دنیای امروز به خاطر دخالت رسانهها و فضای مجازی چنین رفتارهایی نسبت به گذشته کمتر در پرده میمانند و امکان افشاشدن بیشتری دارند. قبل از آن که درمان بر رفتار نادرست فرد مرتکب متمرکز شود لازم است مداخله در بحران و مشاورههای فردی، زوجی و خانوادگی انجام شوند. انتظار میرود مرتکب در ابتدای امر مشکلات را انکار کرده و از همکاری در جهت رسیدن به حقیقت ماجرا طفره رود. در طول فرایند درمان توصیه هییت داوری میتواند در جهت برگشت به کار فرد مرتکب باشد یا نباشد. در مواردی که اجازه برگشت به کار داده شود گاه لازم است در نقش حرفهای او تعدیلاتی چند اعمال شود. تصمیمگیری باید بر مبنای ماهیت رفتار، سطح بینش و پشیمانی مرتکب، شدت اختلال و آسیبشناسی او و عملکرد کلی شغلی وی باشد
پس از ارزیابی اولیه، فرایند درمان شامل کمک به مرتکب در درک رفتار خود، افزایش همدلی با قربانی و در پیش گرفتن استراتژیهای پیشگیری کننده است. پیشآگهی در درمانگران معمولا نسبت به سایر مرتکبین سوءرفتار جنسی بهتر است.
توضیح این که چرا یک درمانگر گاه شاید پس از سالها عملکرد مناسب حرفهای چنین دچار لغزش شود آسان نبوده و تنها با توسل به تشخیصهای روانپزشکی قابل توجیه نیست. در بیشتر موارد، ترکیبی از عوامل حاد و بلاواسطه و همچنین عوامل عمقیتر مطرح میشوند. از عوامل بلاواسطه میتوان به مصرف الکل و مواد مخدر، افسردگی، انتقال متقابل شهوانی، اشتغال فکری با مسایل جنسی، روبرو شدن با یک مراجع اغواگر را نام بود و عواملی چون نیاز خودشیفتگانه به کسب اعتبار و تمجید، آسیبهای حل نشده کودکی، نیازهای وابستگی و عدم حل و فصل تنهایی خویش و تعارضات مرتبط با صمیمیت و رعایت مرزهای رابطه نقشی عمیقتر را در این رابطه به عهده دارند. گابارد بیان میکند که چنین رفتاری در جهت خنثی کردن احساس دیرپای عدمکفایت، حقارت و تحقیرشدگی است که فرد در رابطه با حس مردانگی خویش تجربه کرده است. برخی در توجیه رفتار خود دچار خطایی شناختی شده و به برقراری رابطه جنسی با مراجع به عنوان یک تجربه تصحیح کننده هیجانی نگاه میکنند که میتواند نقش درمانگرانه داشته باشد. بعضی دیگر از محققین انحراف از مرزهای حرفهای را نتیجه درگیر شدن در چرخه تکراری بازآفرینی re-enactment دوباره آسیبهای کودکی میدانند که ریشه در احساسات حل و فصل نشده مرتبط با روابط خانوادگی آشفته دارد. این آسیبها به شکلی ناهشیار دوباره خود را در زمان حال نشان داده و به رابطهای که در آن عدم توازن قدرت وجود دارد فرافکن میشود. فرد مرتکب پیش از دست زدن به اقدام معمولا فقدان اعتماد به نفس، شرم، احساس گناه و افسردگی را تجربه میکند.
آیرونز و اشنایدر برای درک بیشتر انگیزههای زیرین چنین رفتاری مرتکبین را در شش گروه کهنالگویی قرار میدهند:
شاهزاده سادهلوح: دارای احساس قدرت و عدم اسیبپذیری هستند و خود را دست بالا میگیرند این به برقراری رابطه ویژه با بعضی مراحعین شده و احتمال عبور از مرزهای حرفهای را بالا میبرد . آنها معمولا تعارضات اندکی داشته و حس پشیمانی نسبت به رفتار خود دارند و متوجه این امر هستند که استانداردهای اخلاقی را زیرپا گذاشتهاند. آنها به مشاوره و درمان به خوبی پاسخ میدهند.
جنگجوی زخمخورده: آنها در صدد این هستند که از طریق ایجاد رابطه با مراجعین خود، به التیام زخمهای کودکی خویش مبادرت ورزند. اما این تنها به افزایش خشم و حس گناه آنها منجر میشود پیشآگهی در این مورد نیز میتواند خوب باشد.
شهید سرخورده: آنها احساس میکنند که دیگران قدر آنها را ندانسته و در زندگی به موقعیتی که سزاوار آن بودهاند دست پیدا نکردهاند. به این دلیل، منزوی، رنجیده و عصبانی هستند اعتیاد در آنها شایع است و گوشهگیر و افسرده به نظر میرسند. دوری از کار و گاه درمان بستری برای آنها لازم میشود.
عاشق کاذب: جذاب و فعال و خلاق به نظر میرسند و زندگی پرماجرا را دوست دارند اختلال شخصیتی در این گروه شایع است که صفاتی از شخصیت نمایشی, خودشیفته یا وابسته را نشان میدهد. رابطه جنسی نیاز آنها به هیجان و تحریک را ارضا میکند. دوری از کار و سپرده شدن به یک دوره درمانی جدی برای آنها لازم است.
پادشاه تاریکی: رفتار آنها ملهم از حس بزرگ منشی و تمایل برای اعمال قدرت و کنترل است آنها مجموعه غنی از ویژگیهای شخصیتی خودشیفته، ضداجتماعی، مرزی و اسکیزوتیپال را نشان میدهند و معمولا هوش بالایی دارند. شدت اختلال شخصیتی در آنها زیاد بوده و اغلب مجوز بازگشت به کار نمیگیرند.
ژوکر: آنها یک اختلال محور یک دارند. اغلب افسردگی با ویژگیهای روانپریشانه، اختلال دوقطبی، روان پریشی آتیپیک، اختلالات تجزیه ای و یا ارگانیک. ارتکاب به سورفتار جنسی زمانی رخ میدهد که بیماری اولیه حل و فصل و درمان نشده باشد. قضاوت در آنها مختل است و رفتار آنها جزیی از بیماریشان است.
به طور کلی برنامه درمانی باید به شکلی جامع بر بهبود عملکرد روانی و شغلی مرتکب برای پیشگیری از تکرار رفتار متمرکز باشد. درمان یک فرایند چندین ساله است مرتکب ممکن است به انحا مختلف برای درمان مقاومت کند. به تدریج باید بر این مقاومتها غلبه شود. هنگامی که اجازه بازگشت به کار صادر میشود نظارت بر عملکرد حرفهای، آموزشهای تکمیلی و استفاده از برنامههای آموزش مداوم جزیی از فرایند درمان است. تدابیر حفاظتی مناسب باید اتخاذ شوند تا اطمینان حاصل شود که عملکرد حرفهای فرد اصلاح میشود.
یادداشت دکتر علی فیروزآبادی روانپزشک در صفحه نجربه های روانپزشکانه
منبع:
Ravart M, Assalian P: Treatment strategies for professional sexual misconduct, Journal of sexual and reproductive medicine, 2003, 3(3), 93-97
پاسخها