سوگواری از دست دادن مراجع

سوگواری برای از دست دادن یک بیمار
به گفته نینا جی. گوتین، دکترا، روانشناس خصوصی در پاسادنا، کالیفرنیا، که ریاست مشترک ائتلاف نجاتیافتگان بالینی را بر عهده دارد مرگ یک بیمار یک فقدان تروماتیک است که وقتی ناشی از خودکشی باشد، احساسات را حتی شدیدتر میکند. ائتلاف نجاتیافتگان بالینی آموزش، منابع و حمایتهایی را برای متخصصان سلامت روانی فراهم میکند که دچار زیانهای حرفهای یا شخصی مرتبط با خودکشی شدهاند. از نظر حرفهای، خودکشی بیمار میتواند باعث احساس گناه، ترس از پیامدهای حقوقی احتمالی از سوی خانواده بیمار و از دست دادن عمیق اعتماد به نفس شود که برخی روانشناسان را به فکر ترک حرفه میاندازد.
متخصصان پیشگیری از خودکشی و روانشناسانی که تجربه چنین زیانهایی را داشتهاند، راهکارهایی برای چگونگی کنار آمدن با مرگ بیمار و ادامه فعالیت حرفهای ارائه میدهند.
به گفته گوتین، مرگ یک بیمار از نظر شخصی میتواند بسیار ویرانگر باشد، اما از دست دادن یک بیمار به دلیل خودکشی میتواند بر کار بالینی و هویت حرفهای روانشناس نیز تأثیر بگذارد. در مراحل اولیه فقدان، شما در شوک و سردرگمی هستید. برای تمرکز روی پروندههای بعدی، باید مسائل را در ذهن جدا کنید، اما واکنشهای طبیعی میتوانند همچنان توانایی شما را برای رسیدگی به مراجعان مختل کنند. روانشناسان همچنین گزارش میدهند که یا بیش از حد حساس و مراقب میشوند و علائم هشدار را حتی وقتی وجود ندارند میبینند، یا چنان از خودکشی میترسند که نمیتوانند علائم واقعی را بشناسند.
علاوه بر این، به گفته گوتین، ناظران و همکاران همیشه حمایت لازم را از روانشناسان سوگوار ارائه نمیکنند؛ برخی حتی ممکن است آنها را به خاطر اتفاق پیشآمده مقصر بدانند. افراد احساس میکنند نه تنها از فقدان ضربه خوردهاند، بلکه از کسانی که انتظار حمایت داشتند هم ضربه خوردهاند، یعنی حرفه و همکارانشان.
چند راهکار میتواند به روانشناسان کمک کند تا این فقدان را به گونهای پردازش کنند که موجب رشد شخصی و حرفهای شود، به گفته السا رونینگستام، دکترای روانشناسی، که خودش در دوره کارآموزی یکی از بیمارانش را به دلیل خودکشی از دست داده است. اولین نکته پذیرش این است که خودکشی رخ میدهد و بسیار شایع است، اتفاقاتی میافتند که غیرقابل پیشبینی هستند.»
پس از پایان جلسات درمان، روانشناس باید به بازبینی دقیق روند درمان بپردازد؛ بررسی کند که چه اقداماتی انجام شده و چه گزینهها و رویکردهای جایگزینی میتوانست به کار گرفته شود. رونینگستام بر اهمیت پذیرش و توجه ویژه به مواردی تأکید میکند که درمانگر قادر به انجام آن نبوده یا درباره وضعیت زندگی و ذهن بیمار اطلاعات کافی نداشته است. در این راستا، تهیه گزارشی مستند از پرونده که شامل شرح کامل اقدامات انجام شده و دلایل تصمیمگیری برای مداخله یا عدم مداخله باشد، ضروری است. همچنین در محیطهای درمانی گروهی، انجام یک کالبدشکافی روانشناختی با همکاری تیم بالینی به منظور ایجاد فهم مشترک و عمیقتر از روند درمان و نتایج آن بسیار سودمند است.
دوری از انزوا بعد از خودکشی یک مراجع، کلیدی است.
اهمیت حمایت همکاران و شبکههای حمایتی
گروههایی مانند ائتلاف بازماندگان کلینیکی و انجمنهای روانشناسی محلی، برنامهها و گروههای حمایتی برای روانشناسان داغدیده فراهم میکنند. همچنین آموزشهایی درباره مواجهه با سوگ و خودکشی برای کلینیسینها برگزار میشود. مالی کوان، مدیر امور حرفهای انجمن روانشناسی آمریکا، میگوید: «میخواهیم روانشناسان جوانتر بدانند که مرگ یک بیمار به معنی شکست آنها نیست، بلکه بخشی از واقعیت پزشکی و روانشناسی است، درست مثل بیماریهای جسمی.» اما باید مراقب بود که هنگام صحبت با همکاران، اطلاعات محرمانه پرونده را حفظ کنیم و در صورت نیاز با وکلای حرفهای یا مدیران ریسک مشورت کنیم.
به گفته مارگارت کلاوسن، «هر کس به شکل متفاوتی مقابله میکند. برای کلاوسن، مهمترین کمک پس از مرگ بیمار، صرف زمان برای سوگواری بود. او زمان جلسه بیمار را برای یک سال پر نکرد و این وقت را صرف مدیتیشن، پیادهروی در طبیعت، نوشتن نامه به بیمار یا خواندن شعرهایی کرد که یادآور بیمار بود. آیین نیز اهمیت داشت. چون بیمار مراسم یادبودی نداشت، کلاوسن مراسم خودش را برگزار کرد و به همراه یک همکار به جایی که بیمار در آن فوت کرده بود گل، شعر و دعا برد.
حمایت از افرادی که به بیمار مرتبط هستند
علاوه بر روانشناس، ممکن است یک شبکه اجتماعی کامل پیرامون بیمار وجود داشته باشد که پس از خودکشی بیمار، در حال رنج کشیدن باشد. یک گروه که معمولاً مورد غفلت قرار میگیرد، بیماران دیگر هستند. شرکتکنندگان در گروه درمانی، بیماران در مراکز بستری یا برنامههای درمان روزانه، حتی بیمارانی که اتاق انتظار کلینیک را به اشتراک گذاشتهاند، میتوانند از مرگ یک بیمار دیگر آسیب ببینند. آنها نیاز دارند فرصتی برای صحبت درباره تأثیر این اتفاق بر آنها و اینکه چگونه تعادل و رفاهشان را تحت تأثیر قرار داده، داشته باشند.
برای جلوگیری از «سرایت خودکشی»، یعنی وضعیتی که در آن مواجهه با خودکشی باعث بروز افکار یا رفتارهای خودکشی در دیگران میشود، روانشناسان باید شایعات را با داشتن یک منبع واحد اطلاعرسانی مانند یک سرپرست خاموش کنند؛ زمان مشخصی در جلسات برنامهریزی شده یا جلسات اضافی برای پرداختن به موضوع فوت بیمار اختصاص دهند؛ و ارزیابی ریسک را برای بیمارانی که قبلاً ایدههای خودکشی داشتهاند، افزایش دهند.
خانواده و عزیزان بیمار نیز ممکن است در شوک و اندوه عمیقی باشند. با این حال، تهدید شکایت حقوقی ممکن است آنقدر اضطرابآور باشد که روانشناسان معمولاً تمایل دارند از هرگونه تماس با آنها اجتناب کنند. با این حال نادیده گرفتن ایمیلها و تماسهای خانواده توصیه نمیشود. انجام این کار ممکن است باعث ناراحتی بیشتر عزیزان بیمار شود یا به آنها این تصور را بدهد که روانشناس چیزی برای پنهان کردن دارد.
اشکالی ندارد کمی وقت بخواهید قبل از پاسخ دادن. «بگویید: میخواهم مطمئن شوم که تمام اطلاعات لازم را در اختیار شما قرار میدهم، و بپرسید: ‘آیا ممکن است بعداً با شما تماس بگیرم؟. یک مکث داشته باشید و با یک متخصص مدیریت ریسک یا بیمه مسئول مشورت کنید تا شما را در این وضعیت دشوار راهنمایی کند.
وقتی مطمئن شدید که رضایت دارید و آماده صحبت با خانواده هستید انسانی رفتار کنید. همدل و کمکرسان باشید. در حالی که مهم است به تعارض منافع احتمالی و جلوگیری از ایفای نقش درمانگر خانواده توجه شود پذیرفتنی است که درد مشترک را اذعان کنید، تسلیت بگویید و آنها را به همکاران، گروههای سوگواری یا منابع دیگر برای دریافت حمایت ارجاع دهید.
خانوادهها ممکن است پاسخهایی درباره آنچه رخ داده بخواهند. در چنین مواردی، او گفت به یاد داشته باشید که قوانین حفظ حریم خصوصی بیمه سلامت (HIPAA) حتی پس از مرگ بیمار نیز ادامه دارند. «حریم خصوصی حتی بعد از مرگ هم پابرجاست،». اگر خانواده برای جزئیاتی درباره تشخیص یا درمان بیمار اصرار کنند، گفت تسلیت بگویید ولی اشاره کنید که هنوز به محرمانگی متعهد هستید.
چند استثنا وجود دارد. اگر همسر یا والدین در جلسات همراه بیمار بودهاند یا بیمار اجازه داده باشد روانشناس با دیگران درباره مراقبتهایش صحبت کند، روانشناس ممکن است مجاز به گفتگو یا به اشتراکگذاری سوابق پس از فوت بیمار باشد. به همین ترتیب، اگر روانشناس مجوزهایی برای بحث درباره مراقبت بیمار با روانپزشک، پزشک عمومی یا ارائهدهنده دیگری داشته باشد، آن همکاری میتواند پس از مرگ بیمار ادامه یابد. قبل از گفتگو با اشخاص ثالث، قوانین ایالتی خود را بررسی کرده و با یک متخصص مدیریت ریسک مشورت کنید.
ممکن است پزشکی قانونی و نیروهای انتظامی نیز درخواست سوابق کنند. و اگرچه HIPAA اجازه افشا میدهد، این افشا به حداقل اطلاعات ضروری برای تحقق اهدافشان محدود است. اگر پزشکی قانونی یا مأموران انتظامی با شما تماس گرفتند، با بیمه مسئول خود یا دفتر حمایت حقوقی و ایالتی انجمن روانشناسی آمریکا تماس بگیرید تا راهنمایی بگیرید.
شرکت در مراسم یادبود بیمار میتواند پیچیده باشد. در برخی موارد، خانواده ممکن است عصبانی باشند و نخواهند روانشناس حضور داشته باشد. در موارد دیگر، خانواده ممکن است رابطه طولانیمدتی با روانشناس داشته باشند و حضور او را بپذیرند. ابتدا با خانواده هماهنگ کنید. بخش دشوار کار این است که به قوانین HIPAA توجه داشته باشید و حریم خصوصی بیمار را حفظ کنید. اگر روانشناس تصمیم به حضور در مراسم گرفت، تسلیت بگوید ولی درباره درمان و مراقبت صحبت نکند.
پاسخها