میزوکینزیا: ارتباط میسوفونیا و محرکهای بصری
برخی افراد مبتلا به میسوفونیا از وجود محرکهای بصری نیز گزارش میدهند.
در سال ۲۰۱۳، آرین شرودر اصطلاح «میزوکینزیا» را برای توصیف محرکهای بصری تجربهشده توسط افراد مبتلا به میسوفونیا معرفی کرد. این اصطلاح برای تعریف یک اختلال جداگانه نبود، بلکه برای برجسته کردن پدیدهای بود که بهخوبی درک نمیشد. تحقیقات اخیر نیز به بررسی این محرکها پرداخته و احتمال همپوشانی مکانیسمهای حساسیت شنیداری و بصری را مطرح کرده است، اگرچه این حوزه هنوز نیاز به مطالعات بیشتری دارد.
میزوکینزیا: نفرت از حرکت یا پدیدهای پیچیدهتر؟
اصطلاح «میزوکینزیا» که به معنای «نفرت از حرکت» است، ممکن است بیش از حد سادهسازی شده باشد. هنوز شواهد کافی برای تعیین اینکه آیا محرکهای بصری پدیدهای جداگانه، گسترشیافته از میسوفونیا یا بخشی از یک اختلال پردازش حسی گستردهتر هستند، وجود ندارد. همچنین مشخص نیست که آیا همه افراد مبتلا به میسوفونیا این محرکها را تجربه میکنند یا فقط برخی از آنها. ممکن است این حساسیتها روی یک طیف وجود داشته باشند، با شدتها و انواع مختلف. در حال حاضر، این یک سوال باز است که نیاز به تحقیقات بیشتری دارد. برخلاف صداها که میتوان با استفاده از گوشگیر یا هدفونهای کاهشدهنده نویز از آنها اجتناب کرد، محرکهای بصری تقریباً اجتنابناپذیرند. حتی بستن چشمها نیز کمکی نمیکند، زیرا تصاویر اغلب تا مدتها پس از مشاهده در ذهن باقی میمانند.
مثالهایی از محرکهای بصری در میزوکینزیا:
– استفاده از فاصلههای دوگانه به جای یک فاصله بین جملات.
– موقعیتهای غیرمعمول بدن، مانند قرار دادن یک پا بالا و یک پا پایین.
– نورهای روشن یا چشمکزن.
– اشیاء چرخان مانند بادبزنها و آسیابهای بادی.
– حرکت بینظم کیسهها روی بازوها.
– جویدن غذا (بهصورت بصری، نه لزوماً صدای آن).
پاسخها