اشتباهات رایج اخلاقی و چگونگی اجتناب از آن ها

در مورد مسائل مربوط به صلاحیت حرفه‌ای، آیین‌نامه اخلاقی APA روان‌شناسان را ملزم می‌کند که پیش از شروع فعالیت در یک حوزه‌ی جدید، آمادگی لازم را کسب کنند؛ معمولاً از طریق گذراندن دوره‌های پیشرفته، آموزش‌های تخصصی یا دست‌کم تحت نظارت قرار گرفتن.

نانسی مک‌گارا (Nancy McGarrah)، روان‌شناس دارای مجوز در حوزه‌ی کودک و خانواده، می‌گوید آرزو می‌کند که این درس را زودتر در مسیر حرفه‌ای خود آموخته بود—قبل از آنکه خود را در جایگاه شاهد در دادگاه یک پرونده‌ی آزار کودک بیابد، در حالی‌که هیچ آموزشی در روان‌شناسی حقوقی (forensic psychology) ندیده بود و شناخت اندکی از نحوه‌ی شهادت دادن در دادگاه یا حفظ جایگاهش به عنوان روان‌شناس درمانگر داشت. او در حال ارائه‌ی نظرها و توصیه‌های حرفه‌ای فراتر از نقش و سطح صلاحیت خود بود، و این غفلت می‌توانست او را به دلیل فعالیت خارج از حدود مجاز حرفه‌ای، به هیئت نظارت بر روان‌شناسی بکشاند. به همین دلیل، او اقداماتی را برای جلوگیری از تکرار این اتفاق انجام داد و در زمینه‌ی مسائل مرتبط با دادگاه آموزش دید.

به گفته‌ی لیندزی چیلدرس-بیتی (Lindsay Childress-Beatty)، وکیل و دکترای روان‌شناسی و مدیر موقت دفتر اخلاق APA، اغلب موقعیت‌هایی که درمانگران را به هیئت‌های نظارت حرفه‌ای می‌کشاند—یا منجر به شکایت و حتی از دست رفتن مجوز می‌شود—به‌صورت تدریجی آغاز می‌شوند و معمولاً شامل درمانگرانی‌اند که باور دارند در حال خدمت به منافع بهترین بیماران خود هستند.

او می‌گوید: «این یکی از بزرگ‌ترین عوامل خطر برای بسیاری از روان‌شناسان است—آن‌ها اغلب فقط می‌خواهند مفید باشند.»

سه مورد از رایج‌ترین خطرات اخلاقی برای درمانگران روان‌شناسی

۱. کار کردن خارج از حیطه صلاحیت حرفه‌ای

الزام مندرج در بخش ۲.۰۱ (مرزهای صلاحیت) از آیین‌نامه اخلاقی APA ظاهراً ساده به نظر می‌رسد، اما به گفته‌ی چیلدرس-بیِتی، این مورد یکی از رایج‌ترین نگرانی‌هایی است که درمانگران به دفتر اخلاق APA گزارش می‌دهند. او می‌گوید:
«درمانگران ممکن است ناخواسته وارد کمک‌رسانی در حوزه‌ای شوند که به کار آن‌ها نزدیک است، اما دقیقاً همان کار نیست، و اغلب تا زمانی که کاملاً درگیر آن شده‌اند متوجه نمی‌شوند که وارد حوزه‌ای شده‌اند که نیازمند تخصص یا آموزش بیشتر است.»

یکی از شایع‌ترین حوزه‌های پرریسک—که مک‌گارا (McGarrah) در ابتدای کار حرفه‌ای‌اش با آن مواجه شد—درگیر شدن در پرونده‌های دادگاهی بدون داشتن آموزش تخصصی در حوزه روانشناسی قانونی (forensic psychology) است؛ از جمله زمانی که روانشناس با کودکانی کار می‌کند که والدینشان در حال طلاق هستند یا از هم جدا شده‌اند.
در چنین مواردی، ممکن است روانشناس به عنوان درمانگر کودک استخدام شود، اما در ادامه به سمت حمایت از یکی از والدین در دعوای حضانت کشیده شود.

توصیه‌ی مک‌گارا به درمانگرانی که در چنین موقعیت‌هایی کار می‌کنند این است که پیش از برگزاری نخستین جلسه درمان کودک، یکی از والدین را ملزم کنند تا نسخه‌ای از حکم طلاق را ارائه دهد. این سند، نوع حضانت فیزیکی و قانونی کودک را مشخص می‌کند. به این ترتیب، اگر یکی از والدینی که حضانت مشترک دارد بدون رضایت والد دیگر اقدام به تعیین جلسه‌ی درمانی کند، روانشناس می‌تواند پیش از درگیر شدن در اختلافات حقوقی، درمان را متوقف کند. مک‌گارا همچنین توصیه می‌کند که روانشناسان از ارائه‌ی نظر یا نوشتن نامه‌ی توصیه‌ برای دادگاه در خصوص هرگونه موضوع مرتبط با حضانت کودک خودداری کنند، مگر اینکه ارزیابی حضانت کودک (child custody evaluation) به صورت رسمی انجام شده باشد.

او می‌گوید:
«صلاحیت والدین را می‌توان پس از ارزیابی فقط یکی از والدین بررسی کرد، اما هرگونه پیشنهاد درباره برنامه‌های نگهداری از کودک یا تصمیم‌گیری‌های والدگری باید تنها پس از ارزیابی کامل خانوادگی ارائه شود، که این ارزیابی نیازمند آموزش‌های تخصصی بیشتری است.»
او همچنین توصیه می‌کند روانشناسانی که در یک پرونده‌ی حضانت کودک احضاریه یا دستور دادگاه دریافت می‌کنند، پیش از حضور در دادگاه از شرکت بیمه مسئولیت حرفه‌ای، انجمن روانشناسی ایالتی، یا دفتر اخلاق APA مشاوره بگیرند.

چیلدرس-بیِتی می‌گوید:
«درمانگران ممکن است فراموش کنند که در چنین پرونده‌هایی دو روایت وجود دارد و برداشت آن‌ها ممکن است به دلیل رابطه‌ی درمانی با یکی از والدین تحت تأثیر قرار گرفته باشد. ما اغلب می‌شنویم که درمانگران توصیه‌هایی درباره‌ی حضانت ارائه می‌دهند در حالی که حتی والد دیگر را ملاقات نکرده‌اند.»

نمونه‌ی دیگر از ارائه‌ی خدمات خارج از حیطه‌ی صلاحیت حرفه‌ای این است که روانشناس به مراجع توصیه‌ی دارویی بدهد؛ مانند پیشنهاد تغییر دوز یا نظر دادن درباره‌ی داروی جدید، بدون اینکه آموزش لازم در زمینه روان‌داروشناسی (psychopharmacology) را دیده باشد.
به گفته‌ی نانسی گِیجی (Nancy Gajee)، روانشناس بالینی و مدیر خدمات درمان سرپایی در مرکز Judge Baker در بوستون، ارائه چنین توصیه‌هایی می‌تواند به سوء‌تفاهم مراجع منجر شود و حتی در نهایت باعث عدم پایبندی به برنامه دارویی شود که ممکن است خطرناک باشد، زیرا درمانگر تمام ملاحظاتی را که نسخه‌نویس مد نظر داشته، درک نکرده است.

ربکا شوارتز-مت (Rebecca Schwartz-Mette)، رئیس فعلی کمیته اخلاق APA، می‌گوید بسیاری از درمانگران از حدود صلاحیت‌شان عبور می‌کنند چون با مراجعی مواجه می‌شوند که به شدت نیاز به کمک دارد، و درمانگر فکر می‌کند که می‌تواند از عهده‌ی موضوع برآید.
او می‌گوید:
«در واقع مسئولیت اصلی بر عهده‌ی روانشناسان است که تا حد ممکن ارزیابی دقیقی از صلاحیت‌های خود داشته باشند. ما واقعاً باید در مواردی که تخصص لازم را نداریم، از دیگران مشاوره، آموزش و حمایت بگیریم.»

به گفته گیجی این توصیه به‌ویژه در مورد درمانگرانی که با مراجعانی با اختلالات خوردن کار می‌کنند اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.
او توضیح می‌دهد که هرچند بسیاری از درمانگران صلاحیت درمان اضطراب، افسردگی و سایر اختلالات همراه با اختلال خوردن را دارند، اما خود اختلال خوردن می‌تواند بسیار پیچیده باشد و درمانگرانی که آموزش تخصصی ندیده‌اند، اگر بدون مشورت با پزشک، متخصص تغذیه یا سایر اعضای تیم درمانی چندرشته‌ای به بیمار درباره‌ی تغذیه، ورزش یا مصرف مکمل‌ها مشاوره دهند، با خطر قصور حرفه‌ای (malpractice) مواجه خواهند شد.

۲. مستندسازی نکردن تمایل به خودکشی یا خشونت
در ایالات متحده، خودکشی اکنون دومین عامل مرگ‌ومیر در میان افراد ۱۰ تا ۳۴ سال است. غربالگری برای افکار خودکشی گامی اساسی در آغاز و در طول درمان است، اما از آنجا که خودکشی در عمل بسیاری از روان‌شناسان رخدادی نسبتاً نادر است، بسیاری از درمانگران از جدیدترین، معتبرترین و دقیق‌ترین ابزارهای سنجش افکار خودکشی استفاده نمی‌کنند، به گفته‌ی شوارتس-مته (Schwartz-Mette).

گیجی می‌گوید، علاوه بر این، زمانی که یک موضوع مدت‌ها پیش در دوره‌ی تحصیلات تکمیلی آموزش داده شده و در عمل نیز به‌ندرت با آن مواجه می‌شوید، یادآوری آموزش‌ها و واکنش مناسب در زمان بحران دشوار است. او می‌افزاید: «حتی اگر آموزش مناسبی درباره‌ی مراحل مناسب در چنین موقعیت‌هایی داشته باشید، تا زمانی که در اتاقی با فردی باشید که فعالانه به فکر خودکشی است، احتمالاً درک کاملی از طیف مهارت‌های مورد نیاز نخواهید داشت.»

شوارتس-مته تأکید می‌کند که به‌روز ماندن با جدیدترین پژوهش‌ها درباره‌ی ارزیابی افکار خودکشی و عوامل خطر مرتبط، و مستندسازی همه‌چیز بسیار مهم است. او می‌گوید: «میزان مسئولیت قانونی روان‌شناسان در این حوزه بیشتر به نحوه‌ی مستندسازی مربوط است تا آنچه انجام داده‌اند یا نداده‌اند. یک قاعده‌ی کلی این است که اگر چیزی نوشته نشده باشد، انگار اتفاق نیفتاده است؛ بنابراین اگر ارزیابی افکار خودکشی یا خشونت را مستند نکنید، با مشکلات جدی روبه‌رو خواهید شد.»

گیجی نیز با این موضوع موافق است و خاطرنشان می‌کند که اگر بدترین سناریو رخ دهد—مثلاً بیماری خودکشی کند یا به دیگران آسیب بزند—احتمال زیادی وجود دارد که سوابق روان‌شناس توسط اداره‌ی سلامت روان ایالتی یا عمومی، یا وکیل خانواده‌ی بیمار یا قربانی درخواست شود.

آن هوبن-کرنی (Anne Huben-Kearney)، پرستار رسمی و معاون معاونت مدیریت ریسک در شرکت AWAC Services، می‌گوید: «درمانگران باید زمانی که بیمار درباره‌ی احساساتش صحبت می‌کند یا مثلاً از تمایل به انتقام حرف می‌زند، توجه کرده و بیشتر بررسی کنند.» در هر ارزیابی مربوط به افکار خودکشی یا خشونت، بسیار مهم است که درباره‌ی دسترسی بیمار به سلاح گرم و نحوه‌ی نگهداری آن نیز پرس‌وجو شود، و این گفت‌وگوها مستند شوند تا درمانگر در صورت درخواست دادگاه یا نهادهای مجری قانون، این اطلاعات را در اختیار داشته باشد.

هوبن-کرنی همچنین توصیه می‌کند برای آمادگی در برابر موقعیت‌های بحرانی، با همکارانی که تجربه‌ی کار با بیماران پرخطر را دارند مشورت کنید و خود را درباره‌ی «وظیفه‌ی هشدار» (Duty to Warn) و الزامات قانونی ایالت خود آموزش دهید. برخی ایالت‌ها تنها زمانی وظیفه‌ی هشدار را الزامی می‌دانند که قربانی مشخص باشد و تهدید نیز قریب‌الوقوع باشد. اما ایالت‌های دیگر، معیارهای گسترده‌تری دارند؛ برای مثال، تهدید عمومی برای ارتکاب خشونت در یک مکان عمومی یا اظهاراتی مانند «می‌خواهم به کسی آسیب بزنم» بدون مشخص کردن قربانی نیز می‌تواند مشمول وظیفه‌ی هشدار باشد.

۳. ناکامی در حفظ حریم خصوصی بیمار
امروزه فناوری و رسانه‌های اجتماعی بخشی از زندگی شخصی و حرفه‌ای بسیاری از روان‌شناسان شده‌اند. اما به گفته‌ی شوارتس-مته (Schwartz-Mette)، همین ابزارها می‌توانند برای درمانگران حوزه‌ی روان‌شناسی، بی‌نهایت موقعیت‌های پرریسک ایجاد کنند.

او می‌گوید: «وقتی پلتفرم‌های فناورانه‌ای که استفاده می‌کنیم و تدابیر امنیتی موردنیاز مدام در حال تغییرند، یادگیری از تجربه و انتقال آن به آینده در این حوزه دشوار است. این واقعاً جزو مهارت‌های ذاتی ما نیست.» یکی از مهم‌ترین نکاتی که درمانگران باید همواره در ذهن داشته باشند، اهمیت حفظ حریم خصوصی و رازداری بیماران هنگام استفاده از فناوری است. رایج‌ترین حوزه‌ای که روان‌شناسان ممکن است در آن دچار مشکل شوند، زمانی است که بیمار ارتباطی را از طریق پیامک یا ایمیل با درمانگر آغاز می‌کند.

آن هوبن-کرنی (Anne Huben-Kearney) می‌گوید: « اگر پیامک درباره‌ی تغییر زمان جلسه باشد یک مسئله است، اما بیماران اغلب تصور می‌کنند اشکالی ندارد که از طریق پیامک یا ایمیل درباره‌ی مشکل جدیدشان یا روند درمان با درمانگرشان صحبت کنند.» در حالی که ممکن است درمانگر از ایمیلی با رمزگذاری استفاده کند، اما احتمالاً بیمار چنین چیزی ندارد، و اطلاعاتی که به اشتراک می‌گذارد می‌تواند در معرض خطر هک شدن باشد.

گاجی (Gajee) برای محافظت از خود و بیماران، توصیه می‌کند که اطلاعات مربوط به ارتباطات ایمیلی و پیامکی را در فرآیند رضایت آگاهانه بگنجانید تا بیماران از همان ابتدا بدانند که این روش‌ها برای تبادل اطلاعات پزشکی ایمن نیستند. شوارتس-مته نیز می‌گوید اگر در درمان از روان‌شناسی از راه دور (تله‌سایکولوژی) استفاده می‌کنید، آموزش دیدن درباره‌ی استفاده‌ی ایمن و مطمئن از فناوری‌های ویدیوکنفرانس برای محافظت از بیمار امری حیاتی است. او همچنین پیشنهاد می‌کند با راهنمای APA برای تمرین روان‌شناسی از راه دور (APA Services Guidelines for the Practice of Telepsychology) آشنا شوید.

شوارتس-مته می‌گوید: «مطمئنم که درمانگرانی وجود دارند که اصلاً نمی‌دانند باید چه اقداماتی برای ایمن‌سازی جلسات آنلاین خود انجام دهند.»

هوبن-کرنی همچنین درمانگران را تشویق می‌کند درباره‌ی استفاده‌ی صحیح از رسانه‌های اجتماعی آموزش ببینند، با توجه به افزایش تماس‌هایی که دفتر او و دفتر اخلاق APA درباره‌ی نحوه‌ی واکنش درمانگران به نقدهای منفی در رسانه‌های اجتماعی دریافت می‌کنند.

او می‌گوید: «مراجعان و خانواده‌های آن‌ها حق دارند هر چیزی که بخواهند درباره‌ی شما پست کنند—چه منطقی، چه اغراق‌آمیز، یا حتی نادرست—اما درمانگران نمی‌توانند پاسخ دهند، چون نگرانی‌هایی درباره‌ی رازداری بیمار وجود دارد.» او پیشنهاد می‌کند درمانگران با یک وکیل یا شرکت بیمه‌ی مسئولیت حرفه‌ای خود مشورت کرده و پاسخی بی‌طرف و کلی آماده کنند، چیزی مانند: «ما انتقادها را جدی می‌گیریم، و اگر نگرانی‌ای وجود دارد، لطفاً با این شماره تماس بگیرید.» هوبن-کرنی تأکید می‌کند که درمانگران هیچ‌گاه نباید به‌صورت آنلاین تأیید کنند که فرد نویسنده‌ی نظر، بیمار آن‌ها بوده است.

پس از دریافت مشاوره‌ی حقوقی، گاجی پیشنهاد می‌کند که روان‌شناسان موضوع را به‌صورت خصوصی و آفلاین با بیمار در میان بگذارند تا نگرانی‌های آن‌ها را بررسی کرده و روند درمان را ادامه دهند. گاهی چنین اتفاقاتی ریشه در موضوعاتی دارد که در درمان مطرح شده‌اند و از نظر بالینی برای فرایند درمان مهم‌اند. این نوع بازخورد همچنین می‌تواند راه‌هایی را برای بهبود روند درمان در آینده مشخص کند.

هوبن-کرنی می‌گوید درمانگران باید سیاست‌هایی تدوین کنند که بیماران را آموزش داده و خطرات مربوط به رازداری و حریم خصوصی در زمینه‌ی روان‌شناسی از راه دور و استفاده از رسانه‌های اجتماعی را توضیح دهد—برای مثال، استفاده نکردن از ایمیل برای موضوعات درمانی و برقرار نکردن ارتباط در رسانه‌های اجتماعی با درمانگر.

گاجی می‌گوید: «خیلی از مراجعان این روزها می‌خواهند از طریق ایمیل یا پیامک ارتباط داشته باشند، بنابراین درمانگران باید حتماً به آن‌ها اطلاع دهند که حتی اگر سیستم ارتباطی درمانگر رمزگذاری شده باشد، در اغلب موارد، سیستم بیمار این‌گونه نیست.»

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها