فواید مرزبندی مؤثر در رواندرمانی

برای بسیاری از روانشناسان، مرزبندی حرفهای در فرآیند درمان امری ضروری و حیاتی است—مهارتی که اغلب در دل تجربههای چالشبرانگیز با مراجعان و همکاران شکل میگیرد. مرزهای مشخص نهتنها به محافظت از درمانگر و مراجع کمک میکنند، بلکه بستری سالم برای شکلگیری اتحاد درمانی فراهم میسازند.
مرزهای مبهم، پیامهای متناقض
در برخی موارد، انعطافپذیری بیش از حد درمانگر ممکن است باعث انتقال پیامهای اشتباه به مراجع شود. برای مثال، تداوم جلسات بیش از زمان مقرر بدون چارچوب مشخص، میتواند به برداشتهای منفی از سوی مراجع منجر شود، مانند «من خیلی سختدرمان هستم». درحالیکه مرز زمانی مشخص در جلسه، نه نشانهی طرد یا محدودسازی، بلکه نشانهی احترام به ساختار درمانی و سلامت روان هر دو طرف است.
تأثیر مرزهای ضعیف بر سلامت درمانگر
پرهیز از گفتگوهای دشوار درمورد مرزهایی مانند پایان جلسه، نحوهی ارتباط خارج از ساعت کاری یا پرداخت هزینه، بهمرور فرسودگی روانی و جسمی درمانگر را به دنبال دارد. افزایش ساعت کاری، کاهش انرژی، احساس بیارزشی، و افت کیفیت زندگی تنها بخشی از پیامدهای مرزهای نادیدهگرفتهشده هستند. بر اساس نظرسنجی APA در سال ۲۰۲۴، بیش از نیمی از روانشناسان تازهکار، فرسودگی شغلی را تجربه کردهاند—در مقایسه با تنها ۱۸ درصد از روانشناسان با سابقهی بالا.
مرزبندی، شکل عملی خودمراقبتی
سازمان جهانی بهداشت، فرسودگی شغلی را پیامد استرس مزمن در محیط کار میداند که به درستی مدیریت نشده است. مرزبندی در این میان، نوعی خودمراقبتی فعال است که به درمانگر اجازه میدهد انرژی، تمرکز و اثربخشی حرفهای خود را حفظ کند. یکی از راهکارهای کلیدی در این زمینه، تصمیمگیری مبتنی بر ارزشهای شخصی است، نه صرفاً براساس انتظار دیگران. درمانگری که بر اساس اصول درونیاش «نه» میگوید، در واقع در حال محافظت از کیفیت درمان، رابطهی درمانی، و سلامت حرفهای خود است.
شکلدهی رابطهی درمانی سالم از ابتدا
در آغاز درمان، لازم است مفاهیم اتحاد درمانی، محدودیتهای منطقی و چارچوب ارتباطی برای مراجع توضیح داده شود. تعیین کانالهای تماس در شرایط بحرانی، اطلاعرسانی درباره ساعات پاسخدهی، و تنظیم مرزهای ارتباطی (مثلاً پاسخگویی فقط در ساعات کاری) به حفظ ساختار رابطه کمک میکند. این مرزها به مراجع یاد میدهند که روابط سالم نیازمند حد و مرز است، و احساسات و نیازهای آنها باید در چارچوبهای مشخصی تنظیم شود—درمانگر جایگزین نقش خانواده یا دوست نیست.
مرزهای مهم در مواجهه با روایتهای تروماتیک
درمانگران تروما بهخوبی میدانند که برخی مراجعان تمایل دارند تجربیات آسیبزای خود را با سرعت و شدت مطرح کنند. اما بیان سریع و پردازشنشدهی خاطرات آسیبزا، ممکن است بازآزاری ایجاد کند. در این شرایط، درمانگر باید بتواند فرآیند را مدیریت کند، مکث کند، احساسات بدنی مراجع را بررسی کرده و تکنیکهای بدنی و کنترل هیجانی را به او آموزش دهد.
مرزهای مالی: بخشی جدی از رابطهدرمانی
مباحث مالی مانند پرداخت جلسات، بدهیها یا برنامهریزی هزینه، برای بسیاری از درمانگران ناراحتکننده است. با این حال، تأخیر در این گفتگوها ممکن است رابطهای ناسالم مبتنی بر اجتناب یا خجالت شکل دهد. بحث شفاف در مورد پرداختها به مراجع کمک میکند تا الگوهای ناپایدار در زندگی خود (مثلاً اجتناب یا مسئولیتگریزی) را در فضای ایمن بررسی و اصلاح کند.
زمان ارجاع: مسئولیتپذیری حرفهای
برخی مواقع، درمانگر باید بپذیرد که شرایط مراجع فراتر از تخصص یا ظرفیت فعلی اوست، مثلاً در مواردی که درمان تخصصی برای اختلالات تغذیه یا شرایط بحرانی نیاز است. در این موارد، ارجاع به متخصص دیگر نهتنها توصیهشده بلکه مسئولیت اخلاقی درمانگر است.
پذیرش محدودیتها، کلید پایداری حرفهای
درمانگرانی که از محدودیتهای خود آگاه هستند و براساس آن مرز میگذارند، کمتر دچار تحلیل رفتن منابع شخصی میشوند. پذیرش اینکه «همه کار نمیتوان کرد» و پایبندی به اولویتهای فردی، سلامت شغلی و کیفیت مراقبت از مراجعان را در بلندمدت تضمین میکند.
پاسخها