ویژگی های معلمان پرورش دهنده ی فراشناخت چیست؟

ران ریچارد و مارک چرچ با صدها معلم از سراسر جهان مصاحبه و کار کرده‌اند تا دریابند چگونه دانش‌آموران را همچون متفکران و یادگیرنده‌هایی توانا بپرورند. آن‌ها معلمانی را مطالعه کردند که به نظرِ همکاران، استادان و فارغ‌التحصیلان، «در ترغیب دانش‌آموزان به اندیشیدن بسیار خبره اند». آنچه آن‌ها یافتند یک شعار ساده است، هم برای آموزاندن و هم آموختن:

قابل مشاهده کردن تفکر امری حیاتی است.

با استفاده از مجموعه‌ای از روتین‌های اندیشیدن، می‌توان «کلاس درسی ساخت که در آن اندیشیدن ارزشمند، آشکار، و فعالانه است و به عنوان بخشی از تجربه‌ی روزمره‌ی همه‌ی اعضا، ترویج می‌شود».

معلمانی که دانش‌آموزان را به اندیشیدن بر روند یادگیری و تفکر تشویق می‌کنند، محیطی فراهم می‌کنند که:

  • یادگیری عمیق‌تری می‌پرورد
  •  دانش‌آموزان باانگیزه و متعهد تربیت می‌کند
  • نقش‌های ثابت معلمان و دانش‌آموزان را دگرگون می‌کند
  • نتایج آموزش را بهبود می‌بخشد
  • گرایش‌های اندیشه‌ی افراد را تغییر می‌دهد

و این یادگیری عمیق وقتی اتفاق می‌افتد که این سه مفهوم حیاتی به هم بپیوندند:

  • تسلط: فرصتی برای گسترش درک و فهم
  • اتحاد: فرصتی برای اینکه با آنچه مطالعه و پیشرفت کرده‌ایم، ارتباط بگیریم
  • خلاقیت: فرصتی برای تولید چیزی که برای ما معنادار است

چگونه توانایی بازنگری (فراشناخت) دانش‌آموزان را در فرآیند یادگیری تقویت کنیم؟

اگرچه اندیشیدن نوعاً روندی درونی است، و به نظر توضیح‌ناپذیر می‌آید، با اینحال می‌توان به واسطه ی  مجموعه‌ای از تمرین‌های بازنگرانه، آن را آشکار کرد.

۱. پرسیدن: پرسش‌های بزرگ، یادگیری و اندیشیدن را نمایان می‌کنند. پرسش‌های تسهیل‌گر مانند «چه چیز سبب شد که آن سخن را بگویی؟» معمولاً پرسش‌های جادویی نامیده می‌شوند. آن‌ها دانش‌آموزان را وا می‌دارند تا بازنگری کنند، ابراز کنند، و در اندیششی عمیق‌تر درگیر شوند تا ایده‌شان را وضوح بخشند. به طور مشابه، «بگو چرا» و «دلیل تو برای آن چیست؟» فرد را به توضیح بیشتر سوق می‌دهد. اساساً، معلم با به‌کارگیری خلاقانه‌ی پرسش‌ها،  می‌تواند الگو (پارادایم) را تغییر دهد. به جای اینکه بکوشد تا آنچه در ذهن خودش است را به ذهن دانش‌آموزان انتقال دهد، هدفش درک اندیشه‌ی دانش‌آموز خواهد شد. چنین پرسش‌هایی مانند پرسش‌های بازبینی نیستند که به طور سنتی تنها بخواهد واو به واو سخنان معلم را بیاد آوریم. بلکه معمولاً از چنین پرسش‌هایی استفاده می‌شود: «آیا می‌توانی در مورد آن بیشتر توضیح دهی؟» و «مطمئن نیستم که درست فهمیده باشم. آیا می‌توانی جور دیگری منظورت را بیان کنی؟»

۲. گوش‌کردن: معلمان باید به دانش‌آموزان اطمینان دهند که واقعاً به اندیشه‌هایشان علاقه دارند. این امر سبب می‌شود تا دانش‌آموزان ژرف‌ترین اندیشه‌هایشان را بیان کنند و بینش‌هایشان را بازگویند. هدف و مهارت معلم این است که دانش‌آموز را به بازنگری عمیق‌تری تشویق کند، تا بینش‌ها، احساسات و فهمشان  را با توجه به موقعیت بیرون بکشد. از طریق شنیدن چالش‌ها، فهم‌ها، و حتی جدل‌های درون اندیشه‌ی دانش‌آموز، معلم می‌تواند فرصت یابد تا جزییات بیشتر را بکاود و توضیح دهد، بدون اینکه دانش‌آموز خسته یا ساکت شود.

۳. مستندسازی: اندیشیدن می‌تواند روندی آشفته به‌نظر برسد. با اینحال، حتی در مراحل ابتدایی ِ فهم و آموزش، مستندسازی (مشاهده، نگارش، تفسیر، و اشتراک‌گذاری) می‌تواند مهارت بازنگرانه‌ی دانش‌آموز و رشد معلم را تقویت کند. هنگامی که معلم ایده‌ی دانش‌آموزی را ثبت می‌کند، به دانش‌آموزان نشان می‌دهد که برای اکتشاف آینده معتبر و ارزشمند اند. پس از یک بار آشکار شدن، دانش‌آموزان می‌توانند بر روی آموزششان بازنگری کنند و درباره‌ی آن صحبت کنند. پرسش مهمی که با آن می‌توان شروع کرد، این است: «من چه چیزی را می‌خواهم به دست بیاورم تا سپس بتوانیم به عنوان یک کلاس به آن بازگردیم و به دقت آن را آزمایش و تحلیل کنیم؟»

۴. روتین‌های اندیشیدن: روتین‌های اندیشش می‌تواند با دانش‌آموزان در میان گذاشته شود و به عنوان ساختاری به کار گرفته شود که به اندیشیدن کمک کند، و در نهایت به الگوی رفتار بدل شود.

ریچارد و چرچ ۸ حرکت اندیشه را فهرست کرده‌‌اند که برای ساختن فهم ارزشمند باشد:

  • مشاهده‌ی دقیق و توضیح آنچه وجود دارد
  • ساختن تبیین‌ها و تفسیرها
  •  استدلال‌آوری با مدرک
  • ساخت پیوندها
  • درنظرگرفتن نگرگاه‌ها و بینش‌های مختلف
  • به چنگ آوردن کُنه موضوع و شکل دادن نتایج
  • تعمق و سؤال پرسیدن
  • پرده‌برداری از پیچیدگی و رفتن به زیر سطح مسائل

مهارت معلم در این است که گونه‌ی اندیشه‌ای را بشناسد که به دانش‌آموز کمک می‌کند تا با محتوای خاصی درگیر شود.

پس هدف این است که از  سه خطای آموزاندن بپرهیزیم:

  1. تمرکز بر درستی به جای اندیشیدن
  2. درنظرگرفتن امور به عنوان وظیفه به جای فرصتی برای جست‌وجو
  3. محتوای ضعیفی که فرصتی برای اندیشش به دست نمی‌دهد.

مترجم: لیلا بکی زاده

منبع: https://positivepsychology.com/reflection-for-learning/

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها