روانشناسیِ پیشبینی شکست: چرا بدترین حالت را تصور میکنیم؟

عدمقطعیت بخش جداییناپذیری از زندگی انسان است. چه در انتظار نتیجهی یک تشخیص پزشکی باشیم و چه منتظر پاسخ یک مصاحبه شغلی، اغلب با موقعیتهایی مواجه میشویم که آیندهی آنها برایمان نامعلوم است. در چنین شرایطی، بسیاری از افراد به استراتژی مقابلهای موسوم به بدبینی تدافعی (Defensive Pessimism) روی میآورند؛ یعنی تصور بدترین سناریوها برای ایجاد حس کنترل و توانمندی در مواجهه با موقعیتهای نامطمئن.
این رویکرد ممکن است در نگاه اول متناقض به نظر برسد، زیرا تصور شکست ممکن است گویی انرژی فرد صرف ایجاد نتیجهی نامطلوب میشود. با این حال، تصور شکست یک فرایند واقعبینانه است که به مدیریت اضطراب و آمادهسازی ذهنی برای پیامدهای مختلف عاطفی در شرایط نامطمئن کمک میکند.
بدبینی تدافعی و عملکرد انسان
بدبینی تدافعی تکنیکی است که افراد مضطرب برای مواجهه با عدمقطعیت به کار میگیرند؛ آنها با تصور بدترین سناریوها و آماده شدن برای آنها، اضطراب خود را مدیریت میکنند (Norem & Cantor, 1986). این روش نباید به عنوان نشانهی کمبود اعتمادبهنفس تلقی شود؛ بلکه نوعی مقابله فعال است که فرد را برای مواجهه با پیامدهای نامطلوب آماده میکند. مطالعات نشان میدهند که افرادی که از بدبینی تدافعی استفاده میکنند، اغلب در عملکرد واقعی خود از افراد خوشبین پیشی میگیرند، زیرا اضطراب ناشی از ترسهای فرضی آنها، انگیزهای برای تلاش بیشتر فراهم میکند (Norem, 2001).
عملکرد مغز و تصور بدترین حالت
مغز انسان بهطور طبیعی یک ماشین پیشبینی است که به دنبال شناسایی خطر برای حفظ بقا است. از منظر تکاملی، داشتن ذهنیتی مبتنی بر بدترین سناریوها برای بقا مفید بود؛ افرادی که احتمال وقوع یک فاجعه را در نظر میگرفتند، اغلب قادر به جلوگیری از آن بودند. نوروساینس مدرن نیز این دیدگاه را تأیید میکند: آمیگدالا، بخشی از مغز که مسئول پردازش ترس است، در لحظات عدمقطعیت فعال میشود و باعث میشود ذهن، بهعنوان مکانیزم محافظتی، بدترین حالت را پیشبینی کند (Grupe & Nitschke, 2013). در دنیای مدرن، تهدیدهای فیزیکی جای خود را به تهدیدهای روانی و انتزاعی دادهاند، اما مغز ما همچنان به همان شیوه، خطرات احتمالی برای رفاه و سلامت روان ما را تحلیل میکند.
توهم کنترل
پیشبینی شکست، حس کنترل را در شرایط نامطمئن ایجاد میکند؛ بهتر است یک شکست قطعی را بپذیریم تا با عدمقطعیت کامل روبرو شویم. علت سختی مواجهه با عدمقطعیت، محدود بودن توان عملیاتی و کنترل ماست. وقتی بدترین حالت را تصور میکنیم، آن وضعیت قابل پیشبینی و «شناختهشده» میشود. اگرچه منفی به نظر میرسد، اما درک آن منطقی است و ذهن ما احساس آمادهسازی برای آینده را تجربه میکند، که این خود از شدت اضطراب ناشی از تصادفی بودن وقایع میکاهد (Hirsh, Mar, & Peterson, 2012). تصور بدترین حالت میتواند موقتی اضطراب را کاهش دهد؛ با این حال، افراط در این کار منجر به فشار روانی شدید، فلج تصمیمگیری و دیگر مشکلات سلامت روان مانند افسردگی و اختلال اضطراب فراگیر میشود (Beck, 1976; Borkovec et al., 2004).
تأثیرات اجتماعی و فرهنگی
فرهنگ نیز بر نحوه مواجهه ما با عدمقطعیت تأثیر میگذارد. به عنوان مثال، در فرهنگهای غربی که بر تولید، موفقیت و کنترل تمرکز دارند، عدمقطعیت اغلب به عنوان ناکامی شخصی یا ضعف فردی تعبیر میشود. فشار اجتماعی ما را وادار میکند تا تصویری از آمادگی برای مواجهه با آینده، حتی بلایایی که احتمال وقوع آنها کم است، ارائه کنیم (Glassner, 1999). در چنین زمینهای، شکست میتواند مورد انگ قرار گیرد و ترسها را تقویت کند. بنابراین، بدبینی تدافعی نه تنها یک سبک مقابلهای فردی است، بلکه پاسخ اجتماعی در بافت فرهنگی است که موفقیت و پیامدهای عدم موفقیت را شکل میدهد (Sweeny, Carroll, & Shepperd, 2006).
فاجعهسازی سازنده و غیرسازنده
تفکر منفی درباره شکست میتواند هم سازنده و هم مضر باشد:
- بدبینی سازنده (Adaptive Pessimism): با استفاده از تفکر منفی، فرد برای انجام وظیفه آماده میشود و انگیزه پیدا میکند. مثال: ورزشکاری که از شکست میترسد، تلاش بیشتری برای تمرین میکند و اضطراب او به محرکی برای موفقیت تبدیل میشود.
- بدبینی غیرسازنده (Maladaptive Pessimism): تفکر منفی که منجر به فلج ذهنی میشود و هیچ کمک عملی برای حل مسئله یا آمادهسازی ارائه نمیدهد؛ در عین حال حس ناتوانی و درماندگی را تقویت میکند (Wells, 2002).
در درمانهای مبتنی بر ذهنآگاهی و رفتاردرمانی شناختی (CBT)، تمرکز بر تشخیص زمانی است که تصور شکست منطقی نیست و نیاز به بازسازی شناختی دارد. بازسازی شناختی شامل استفاده منطقی از استدلال برای مقابله با افکار خودکار فاجعهساز و جایگزینی آنها با ارزیابی واقعبینانه است (Beck, 1976).
یافتن تعادل
داشتن نگاه بدبینانه میتواند مثبت باشد، به شرطی که با امیدواری و واقعگرایی متعادل شود. رویکرد ایدهآل برای مواجهه با عدمقطعیت شامل شناسایی احتمال شکست و موفقیت به طور همزمان است. این دیدگاه اجازه میدهد تا فرد تا حدی آماده باشد و همزمان از فلج شدن در عمل جلوگیری کند.
این رویکرد با چارچوب روانشناختی “مقایسه ذهنی” (Mental Contrasting) همسو است، که فرد آینده مطلوب (مثلاً هدف) را تصور میکند و سپس موانعی که برای رسیدن به آن باید بر آنها غلبه کند را بررسی میکند (Oettingen, 2014).
جمعبندی
انتظار شکست، امکان کنترل روانی در شرایط نامطمئن را فراهم میکند و با “تصور” نتایج منفی، اضطراب را کاهش میدهد و عملکرد را بهبود میبخشد. اما اگر کنترل نشده باقی بماند، میتواند منجر به استرس مزمن و اجتناب از فعالیتها شود. تشخیص اینکه چه زمانی تصور شکست به ما کمک میکند و چه زمانی زیانآور است، برای مدیریت مناسب اضطراب ضروری است. با آگاهی و تمرین، میتوان با احتیاط و شجاعت به سوی عدمقطعیت گام برداشت.
منابع
Beck, A. T. (1976). Cognitive therapy and the emotional disorders. International Universities Press.
Borkovec, T. D., Alcaine, O. M., & Behar, E. (2004). Avoidance theory of worry and generalised anxiety disorder. In R. G. Heimberg, C. L. Turk, & D. S. Mennin (Eds.), Generalised anxiety disorder: Advances in research and practice (pp. 77–108). Guilford Press.
Glassner, B. (1999). The culture of fear: Why Americans are afraid of the wrong things. Basic Books.
Grupe, D. W., & Nitschke, J. B. (2013). Uncertainty and anticipation in anxiety: An integrated neurobiological and psychological perspective. Nature Reviews Neuroscience, 14(7), 488–501. https://doi.org/10.1038/nrn3524
Hirsh, J. B., Mar, R. A., & Peterson, J. B. (2012). Psychological entropy: A framework for understanding uncertainty-related anxiety. Psychological Review, 119(2), 304–320. https://doi.org/10.1037/a0026767
Norem, J. K. (2001). The positive power of negative thinking: Using defensive pessimism to harness anxiety and perform at your peak. Basic Books.
Norem, J. K., & Cantor, N. (1986). Defensive pessimism: Harnessing anxiety as motivation. Journal of Personality and Social Psychology, 51(6), 1208–1217. https://doi.org/10.1037/0022-3514.51.6.1208
Oettingen, G. (2014). Rethinking positive thinking: Inside the new science of motivation. Current.
Sweeny, K., Carroll, P. J., & Shepperd, J. A. (2006). Is optimism always best? Future outlooks and preparedness. Current Directions in Psychological Science, 15(6), 302–306. https://doi.org/10.1111/j.1467-8721.2006.00457.x
Wells, A. (2002). Emotional disorders and metacognition: Innovative cognitive therapy. Wiley.
پاسخها