آن همکار آزاردهنده ممکن است بهترین معلم شما باشد  

نکات کلیدی:

– افرادی که بیشترین احساس ناامیدی را در ما ایجاد می‌کنند، می‌توانند بزرگ‌ترین معلمان ما باشند—به شرطی که حاضر باشیم به درون خود نگاه کنیم.

– تعاملات آزاردهنده می‌توانند فرصتی برای تقویت هوش هیجانی و تاب‌آوری باشند.

– تغییر نگرش از ناامیدی به کنجکاوی، می‌تواند این برخوردهای دشوار را به فرصتی برای افزایش خودآگاهی تبدیل کند.

-توجه به واکنش‌های ما نسبت به افراد چالش‌برانگیز، به ما کمک می‌کند تا عادت‌های منفی را ترک کنیم و با وضوح و قصد مشخص واکنش نشان دهیم.  تجربه‌ای آشنا در محیط کار

چرا برخی افراد ما را بیشتر آزار می‌دهند؟  

همه‌ی افراد به یک اندازه ما را آزار نمی‌دهند. در جهان پر از افراد سخت‌گیر، فقط برخی از آن‌ها قدرت واقعی برای تحریک احساسات ما را دارند. اما چرا؟

روانشناسان معتقدند که افرادی که شدیدترین واکنش‌ها را در ما برمی‌انگیزند، اغلب چیزی را در ما فعال می‌کنند که برایمان شخصاً معنادار است—حتی اگر خودمان متوجه آن نباشیم. کارل یونگ این را “خودِ سایه” نامید—این ایده که ما اغلب از ویژگی‌هایی در دیگران ناراحت می‌شویم که به‌صورت خودآگاه یا ناخودآگاه در خودمان با آن‌ها مشکل داریم (یونگ، ۱۹۵۱).

برای مثال:

همکاری که دائماً خودش را تبلیغ می‌کند؟ شاید او ناخواسته به شما یادآوری می‌کند که در معرفی خود و دستاوردهایتان راحت نیستید.

کسی که بیش از حد جزئی‌نگر و کنترل‌گر است؟ ممکن است با نیاز شما به استقلال تضاد داشته باشد.

فردی که همیشه دیر می‌کند، بی‌نظم است یا آشفتگی ایجاد می‌کند؟ شاید این مسئله، نیاز شما به ساختار و پیش‌بینی‌پذیری را مختل می‌کند.

البته، گاهی برخی افراد واقعاً دشوار هستند. اما اغلب، واکنش عاطفی ما کمتر به خود آن‌ها مربوط است و بیشتر به ارزش‌ها، ترس‌ها و چالش‌های درونی ما ارتباط دارد.

محیط کار: فرصتی برای یادگیری  

به جای دیدن تنش‌های محیط کار به‌عنوان چیزی که باید تحمل شود، اگر آن‌ها را به‌عنوان فرصتی برای یادگیری ببینیم، چه می‌شود؟ این به معنای نادیده گرفتن رفتارهای نادرست نیست، بلکه به این معناست که این ناامیدی را به‌عنوان یک داده‌ی ارزشمند ببینیم.

یک همکار چالش‌برانگیز می‌تواند زمینه‌های کلیدی رشد ما را برجسته کند، از جمله:

تمرین صبوری به‌جای واکنش سریع

شفاف‌سازی مرزها زمانی که کسی از آن‌ها عبور می‌کند

رها کردن کمال‌گرایی وقتی که دیگران سبک کاری متفاوتی دارند

این به معنای چشم‌پوشی از رفتارهای نامناسب نیست، بلکه به این معناست که واکنش‌های خود را زیر نظر بگیریم—چگونه فقط دیدن نام فردی در صندوق ورودی ما می‌تواند قبل از خواندن ایمیل، احساساتمان را تحریک کند؟ به‌جای انتظار بدترین حالت، اگر لحظه‌ای صبر کنیم، ذهنمان را باز کنیم و با دیدی تازه به موقعیت نگاه کنیم، چه اتفاقی می‌افتد؟

سه روش برای تبدیل ناامیدی به کنجکاوی و افزایش هوش هیجانی  

 ۱. واکنش خود را نام‌گذاری کنید و سپس کنجکاو شوید  

وقتی کسی ما را آزار می‌دهد، غریزه‌ی ما معمولاً سرزنش آن‌هاست (چرا او این‌گونه است؟!). اما به‌جای آن، سعی کنید مکث کنید و مشخص کنید چرا چنین واکنش شدیدی نشان می‌دهید.

آیا آن‌ها حس شایستگی شما را به چالش می‌کشند؟

آیا باعث می‌شوند احساس بی‌ارزش بودن یا بی‌احترامی کنید؟

آیا شما را به یاد یک رابطه‌ی قدیمی (یک رئیس سخت‌گیر، یکی از اعضای خانواده‌ی دشوار) می‌اندازند؟

دنیل گلمن، پیشگام در هوش هیجانی، بر اهمیت خودآگاهی تأکید دارد—یعنی توانایی تشخیص واکنش‌های احساسی خود بدون اینکه بلافاصله تحت تأثیر آن‌ها عمل کنیم (گلمن، ۱۹۹۵).

تمرین: دفعه‌ی بعد که همکارتان شما را ناراحت کرد، مکث کنید و واکنش خود را به‌صورت مشخص نام ببرید. به‌جای گفتن “او خیلی آزاردهنده است”، بگویید “وقتی وسط حرف من می‌پرد، احساس نادیده گرفته شدن می‌کنم” یا “وقتی ناگهانی مهلت پروژه را تغییر می‌دهد، احساس سردرگمی می‌کنم.” نام‌گذاری واکنش، به شما کمک می‌کند کنترل بیشتری روی آن داشته باشید.

 ۲. با واکنشی متفاوت امتحان کنید  

اغلب، ما الگوهای ثابتی برای واکنش به افراد دشوار داریم—چرخاندن چشم‌ها، پاسخ‌های منفعلتهاجمی یا شکایت به همکاران دیگر. اما اگر این بار روش دیگری را امتحان کنید، چه می‌شود؟

تمرین: دفعه‌ی بعد که با این همکار مواجه شدید، برخلاف عادت معمول خود واکنش نشان دهید. اگر معمولاً ایمیل‌های او را سریع و سرسری جواب می‌دهید، این بار با دقت و نیت پاسخ دهید. اگر معمولاً حالت تدافعی می‌گیرید، این بار یک سؤال توضیحی بپرسید.

 ۳. مرزهای خود را تعیین (یا بازبینی) کنید  

گاهی ناامیدی ما ناشی از نقض مرزهای تعیین‌نشده است. اگر این مرزها را مشخص نکنیم، دلخوری ما بیشتر خواهد شد.

تمرین: یک مرز کوچک را شناسایی کنید که می‌تواند تعاملات شما با این همکار را مدیریت‌پذیرتر کند.

 

 

 

مقالات مرتبط

میزوفونیا: درک و راه های درمان اختلال صدا بیزاری  

میزوفونیا یک اختلال پیچیده و کمتر درک‌شده است که می‌تواند بر زندگی روزمره فرد تأثیر بگذارد. با این حال، با استفاده از استراتژی‌های مناسب، امکان تشخیص و مدیریت این وضعیت وجود دارد. با درک محرک‌ها، علائم و درمان‌های موجود، افراد مبتلا به میزوفونیا می‌توانند کنترل زندگی خود را به دست گیرند و در دنیای صدا آرامش پیدا کنند.

چگونه تاب آوری خود را نسبت به عدم قطعیت افزایش دهیم؟ 

موضوع مشترک در پس اکثر حالات اضطرابی، نارضایتی یا ترس از عدم قطعیت است. هرچه بیشتر با عدم قطعیت احساس ناراحتی کنید، احتمال بیشتری وجود دارد که با اضطراب دست و پنجه نرم کنید. برای بسیاری، افکار و رفتارهای اضطرابی تلاشی برای شناخت ناشناخته‌ها یا اجتناب از اقدام تا زمانی است که ناشناخته شناخته شود. این تلاش‌ها به طور غیرقابل دستیابی شما را در چرخه تکراری، اجتناب و فلج تصمیم‌گیری به دام می‌اندازند.

خیال‌پردازی ناسازگار و دست‌نیافتنی: چگونه اشتغال ذهنی به تخیل، روابط را خراب می‌کند 

نکات کلیدی: – افرادی که درگیر خیال‌پردازی ناسازگار هستند، به‌طور مداوم به دنبال دلایلی برای پایان دادن به روابط خود می‌گردند. -کمال‌گراها اغلب تخیل را…

پاسخ‌ها